دل سروده ای
تقدیم به
شهید جهاد مغنیه
همره داغ جوان غصه و غم می آید
تاکه بر دوش جوانان حرم می آید
زخم خوردیم و غم داغ شقایق داریم
حسرت پر زدن قمری عاشق داریم
چه مراعات قشنگی ست پدر، عشق، پسر
که رسانیده غم عشق، پسر را به پدر
آه از داغ برادر که کمر می شکند
سرو اگر هست، ولی باز پدر می شکند
داغ داریم ولی شکوه از این غم نکنیم
پیش این حرمله ها نخل کمر خم نکنیم
ما که با درد چنین مونس و همدم هستیم
زاده ی روز نخستین محرم هستیم
جنگ اگر هست همه عشق شهادت داریم
ما به دنیای پر از حادثه عادت داریم
سالیانیست که اسپند در آتش هستیم
ما همانیم که رندان بلاکش هستیم
عشق آموخت ره کرببلا پرواز است
یادمان داد در باغ شهادت باز است
یادمان داد که این راه جگر می خواهد
سفر کرببلا مرد خطر می خواهد
((مثل ققنوس ز ما بار شرر خواهد خواست))
بنویسید که این طایفه برخواهد خواست
عجبی نیست که در حادثه ها تنهاییم
غیر از این است که ما بچه ی عاشوراییم؟
غارت و آتش و تحریم که ارثیه ی ماست
چند قرن است که همدرد غم زهراییم
سینه آماده ی تیر است از آن باکی نیست
از ازل تا به ابد ما سپر مولاییم
یاد یاران سفر کرده بخیر ای یاران
حاج رضوان و جهاد و خط سرخ چمران
یاد آنها که در آغوش خطر می رفتند
وسط معرکه با شور و شرر می رفتند
در ره عشق همه پیر و جوان می رفتند
زیر شمشیر غمش رقص کنان می رفتند
بنویسید بروی علم حزب الله
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله