عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ

اشعار آئینی مهدی چراغ زاده

عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ

اشعار آئینی مهدی چراغ زاده





۲ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

نمیدونم چرا این روزها و این حال و هوا
اما...
شروعی در سبک "هندی"...

مثل آن مستی که خواهد باده های بیشتر

گاه عاشق خواهد از یارش بلای بیشتر

رنگ رخساره دهد از سر پنهانی خبر

کوه از فرهاد کرده گریه های بیشتر

آینه در شهر کوران می فروشم غافلم

غم ندارد جز دل عشاق جای بیشتر

مهر خاموشی زدانایی است چون دارد فقط

سکه ای درقُلّک خالی صدای بیشتر

پیش ما گاهی گناهی از ثوابی بهتراست

می فروشی دارد از منبر بهای بیشتر

قصد رفتن دارم از این روزگاران غریب

عاشقان دارند در خاک آشنای بیشتر

۲۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۲ ، ۱۸:۲۳
مهدی چراغ زاده

غزالی نذر سه ساله اباعبدلله (علیه السلام)...

به امید باز شدن گره ها به دستان مبارکشان


غم،تب و غیره/بابا رسیده جان من بر لب و غیره

سهمم پس از تو/ شلاق، سیلی،سنگ روز و شب وغیره

بابا نبودی/ آن شب که من افتادم از مرکب و غیره

مُردم چو دیدم/میخورد چوب خیزران بر لب وغیره

میداند عباس؟/در مجلسی بودیم با زینب و غیره

 

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۲ ، ۱۴:۵۷
مهدی چراغ زاده