عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ

اشعار آئینی مهدی چراغ زاده

عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ

اشعار آئینی مهدی چراغ زاده





دلپاره2

دوشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۰۲ ق.ظ

با الهام از یکی از سروده های

استاد عزیزم آقای لطیفیان

روی قبرم بنویسید که نوکر بودم

من غلامی به در خانه حیدر بودم

فخرم اینست دویدم همه جا پشت سرش

در رکاب ولی ا...چو قنبر بودم

بنویسید در این بزم مقرب بودم

چون مرید علی وحضرت مادر بودم

بنویسید جداییِ. ومن وکرببلا

بنویسید که لب تشنه ومضطر بودم

((من شدم حلقه به گوش در میخانه عشق))

چون مسلمان دوچشمان قلندر بودم

بنویسید رقیه. بنویسید عطش

غرق تب از عطش روضه اصغر بودم

هرچه دارم همه از خوبی مادر دارم

او دعا کرد. اگر نوکر اکبر بودم

از ازل ریزه خور سفره زینب بودم

روی قبرم بنویسید که نوکر بودم

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۳۰
مهدی چراغ زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی