عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ

اشعار آئینی مهدی چراغ زاده

عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ

اشعار آئینی مهدی چراغ زاده





۱۹ مطلب در بهمن ۱۳۹۱ ثبت شده است

چند بیت در مدح کریم اهل بیت

امام حسن مجتبی (ع)


دلم از وحی نگاه تو مسلمان شده است

خم ابروی شما آیه ی قرآن شده است

من غزل از تو نگویم که کمیتم لنگ است

از کرامات تو دعبل شدن آسان شده است

تار گیسوی تو مانند ضریحی تا اوج

که شفا خانه ی دلهای پریشان شده است

اسم اعظم که بر انگشتری ات هست نگین

هر که آموخته یکباره سلیمان شده است

پس کرامات تو تا هست چه غم وقتی که

کافری از سر لطف تو مسلمان شده است

من که یک عمر مسلمان تو هستم دیگر

عجبی نیست بگویید که سلمان شده است

یک نفر آمده اینجا به امید کرمت

یک نفر آمده و دست به دامان شده است

پدرت گفت بیاییم در خانه ی تان

سائل این بار سفارش شده مهمان شده است

ما همه ریزه خور ایل وتبارت هستیم

لاجرم روزی ما سفره ی خوبان شده است

این فقط گوشه ای ازمهر دوچشمان شماست

سید ری هم اگر راهی ایران شده است


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۱ ، ۰۰:۰۰
مهدی چراغ زاده

بازیک صبح غم انگیز و دو چشمم  باران

باز هم جمعه  نبارید  به  عالم  باران

مادرم باز نشسته است وچشمش در راه

حال چشمش چوهمیشه است که نم نم باران

ما که مردیم مسیحا نفس اما نرسید

بازهم بر سر سجاده ی مریم باران

در زمین دل خشکیده من هستی نیست

بده هستی تو به من باز به یک دم باران

ندبه مانده است به جا ارثیه از کرببلا

صبح هر جمعه چوشب های محرم باران

باز هم قافیه خشکید در این شعر ترم

تاکه از کرببلا گفتم وبا آن باران

کربلا آه کسی داغ برادر دیده است

سیل جاری شده بس دیده ی طفلان باران

تا که در علقمه چشمان علمدار زدند

شاید آنجا شده از مادر باران باران

نام عباس که آمد دل من روشن شد

حتماَ امروز نظر کرده به یاران باران

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۵۹
مهدی چراغ زاده

دلپاره ای برای رجعت سرداران بی پلاک...


در شهر صدای همهمه می آید

از عرش نوا و زمزمه می آید

یک عمر محب فاطمه، سرش چیست؟

در روز عزای فاطمه می آید

****

با رایحه یاس و جنان برگشته

خاکیست ولی از آسمان برگشته

می خواسته مثل مادر خود باشد

در فاطمیه که بی نشان برگشته

****

با نفحه و عود آمده مهمانی

با نور و شهود آمده مهمانی

در فاطمیه ز کوچه های جبهه

یک یاس کبود آمده مهمانی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۵۸
مهدی چراغ زاده

تقدیم به سقای آب وادب

 

وقتی کنار علقمه سقا دلش شکست

دیگر بهانه داشت که دریا دلش شکست

درخیمه دیده بود عطش موج می زند

حس کرد تاکمی خنکا را دلش شکست

آمد نشست برلب دریا وشکوه کرد

طفلان که تشنه اند وتواما...دلش شکست

دریابرای بوسه زلبهاش تشنه بود

یک لحظه،یک امید، نه، دریا دلش شکست

مشکش پر اب کرد وروان شد به خیمه ها

اما چه شد چه دید خدایا دلش شکست

ازبس که کرده بود تمنا زمشک ،تا...

تیری رسید،مشک هم آنجا دلش شکست

ناگه عمود امد وبر فرق اونشست

سقا سرش شکسته وزهرا دلش شکست

چشم حسین برره واین صحنه راکه دید

آیا قدش شکست خدا یا دلش شکست

یک لحظه خوب زینب خود رانگاه کرد

یا یاد روزهای مبادا دلش شکست

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۵۷
مهدی چراغ زاده

عاشقانه ای برای معشوق منتظران

           امام زمان ارواحنافدا

دلم بدون حضورت شبیه پاییز است

انار بغض من از خون دیده لبریز است

از آسمان دل آنقدر ندبه می بارد

که سرزمین دل من همیشه غم خیز است

کنار پنجره حالانشسته ام دل تنگ

غروب جمعه ی بی تو عجب غم انگیز است

هوای وصل تو مضمون هر غزل اما

ببین که دفتر من ازتهی چه لبریز است

نگاه آینه را چشم تو پر از خون کرد

ببین که تیغ نگاهت چقدر خون ریز است

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۵۶
مهدی چراغ زاده


تا آسمان چشم من منظومه ی تلخ جدائیست

من اشکهایم مستعار شعرو غم نامه سرائیست

آدینه ها آدینه ها غم می تراود ازهمه سو

این غم گمانم از تبار داغ های کربلائیست

اشعار من هرپنج شنبه بوی وصل یار دارد

ای وای اما جمعه ها قافیه هایم ازجدائیست

عمریست تا مادر حصار شعر های انتظاریم

کی خواهی آمد ای که همراه تو اشعار رهائیست

من شعرهایم را برای رجعتت آماده کردم

آقاتومیدانی هوای شعر های من کجائیست

ازروز اول مادرم عشق حسینی برمن آموخت

زین روست معمولا هوای شعر هایم نینوائیست

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۵۵
مهدی چراغ زاده

این روزها ازغم تواسیردردم آقاجون

دل میگیره واسه توبهونه هردم آقاجون

به خدا ازهمه عالم میگیرم سراغتو

یه نشونی بم بده دورت بگردم آقاجون

جوونیم اگرکه رفت به راه توعیب نداره

همه ی زندگیمو نذر توکردم آقاجون

دوست دارم تاهمیشه گدای جمعه هات باشم

جون زهرامادرت نکن توردم آقاجون

یعنی میشه ببینم یه جمعه ازسفربیای

بشکنه بغض گلوبریزه دردم آقاجون


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۵۴
مهدی چراغ زاده

امشب دلم بیاد محرم گرفته است

مضمون شعرهای مراغم گرفته است

یکبار هم نشد که بیایم حرم ولی

هرشب دلم بیاد شما دم گرفته است

هرروز میروند رفیقان یکی یکی

دستم به دامنت دل من هم گرفته است

ازفرش تابه عرش جهان درعزای توست

حتی خدابرای تو ماتم گرفته است

همراه قدتو کمرنخلهاشکست

از بی کسی تو دل عالم گرفته است

((باید مسیرقافیه هاراعوض کنم))*

شعرم کنون رویه ی دیگر گرفته است

دستی شکست وخاطره هایت مرورشد

حالا دلت به خاطر مادر گرفته است
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۵۳
مهدی چراغ زاده
در حال بروز رسانی ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۱ ، ۱۴:۰۸
مهدی چراغ زاده