عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ

اشعار آئینی مهدی چراغ زاده

عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ

اشعار آئینی مهدی چراغ زاده





هیات اشک

دوشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۰۱ ق.ظ

از ابتدای غزل بوی سیب می آید

نوای ناله وامن یجیب می آید

غزل که روضه گرفته است وبین روضه او

صدای گریه  ابن شبیب می اید

به سمت وادی غربت به سمت وادی طور

دوباره قافله ای بی شکیب می آید

دوباره قصه ی کوفه دوباره یک نامه

من الغریب برای حبیب می آید

میان هیات اشک و در اوج سینه زنی

صدای ناله شاهی غریب می آید

دوباره روضه مکشوف سوره مریم

وباز سوی مسیحی صلیب می آید

اگر که هلهله ودف کمی امان بدهد

به کوفیان برسانم حبیب می آید

به لطف و رحمت ومهمان نوازی کوفه

عزیز فاطمه شیب الخضیب می آید

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۳۰
مهدی چراغ زاده

نظرات  (۱)

سلام
واقعا از خوندن اشعارتون لذت بردم
فکر نمیکردم یه همشهری بتونه اینقد زیبا شعر بگه اونم اشعاری در وصف اهل بیت
گتوند به داشتن شاعری مثل شما به خودش میباله
پاسخ:
ممنونم از حسن توجه تون...
به نظرم علتش اینه که مردم شهر ما دچار خود کم بینی هستن و همچنین به دنیا خیلی منفی نگاه میکنن...
بازم ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی