عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ

اشعار آئینی مهدی چراغ زاده

عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ

اشعار آئینی مهدی چراغ زاده





بازم هم برای مادرمان

دوشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۰۸ ق.ظ

 ای کاش فقط زخم تو از پهلو بود

یا قصه فقط  سوختن گیسو بود

یک لحظه میان غسل جان داد علی

چون نوبت غسل دادن بازو بود...

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۳۰
مهدی چراغ زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی